شهدا سال 61 -وصیتنامه شهید فرج الله یاراحمدی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد فرج الله ياراحمدي »
بسم الله الرحمن الرحیم ان الله اشتری من المؤمنین باموالهم و انفسهم بان لهم الجنه خدا جان و مال اهل ایمان را به بهای بهشت خریداری کرده است. در زندگی، افکار و اعمال روزمره انسان معامله است و رد وبدل، و خوشبخت کسی است که بداند با چه کسی معامله میکند و برای چه معامله میکند. جنسی که میخرد چیست و در مقابل آن چه میخواهد بدهد. چه خوش است وقتی که انسان بخواهد با خدای خود معاملهای را انجام دهد،...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد فرج الله ياراحمدي »
بسم الله الرحمن الرحیم ان الله اشتری من المؤمنین باموالهم و انفسهم بان لهم الجنه خدا جان و مال اهل ایمان را به بهای بهشت خریداری کرده است. در زندگی، افکار و اعمال روزمره انسان معامله است و رد وبدل، و خوشبخت کسی است که بداند با چه کسی معامله میکند و برای چه معامله میکند. جنسی که میخرد چیست و در مقابل آن چه میخواهد بدهد. چه خوش است وقتی که انسان بخواهد با خدای خود معاملهای را انجام دهد،...
شهدا سال ۶۷ -وصیتنامه شهید ادهم توکل
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ » شهيد ادهم توکل »
بسمالله الرحمن الرحیم ومالکم لا تقاتلون فی سبیلالله المستضعفین من الرجال و النساء و الولدان. الذین یقولون ربنا اخرجنا من هذه القریه الظالم اهلها و اجعل لنا من لدنک ولیا و اجعل لنا من لدنک نصیرا (سوره نساء، آیه ۷۵) بنام خدایی که هرکه را میخواهد عزیز میکند و هر که را بخواهد خوار و ذلیل میگرداند. بار خدایا! هماکنون که وصیتنامه مینویسم، تو خود میدانی که آمادهام و مرا نیز خود به اینجا کشاندهای. پس ای خدای کریم! اگر...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ » شهيد ادهم توکل »
بسمالله الرحمن الرحیم ومالکم لا تقاتلون فی سبیلالله المستضعفین من الرجال و النساء و الولدان. الذین یقولون ربنا اخرجنا من هذه القریه الظالم اهلها و اجعل لنا من لدنک ولیا و اجعل لنا من لدنک نصیرا (سوره نساء، آیه ۷۵) بنام خدایی که هرکه را میخواهد عزیز میکند و هر که را بخواهد خوار و ذلیل میگرداند. بار خدایا! هماکنون که وصیتنامه مینویسم، تو خود میدانی که آمادهام و مرا نیز خود به اینجا کشاندهای. پس ای خدای کریم! اگر...
شهدا سال 64 -وصیتنامه شهید سید مهدی افسر
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد سيد مهدي افسر »
بسم الله الرحمن الرحیم ان الله یحب الذین یقاتلون فی سبیله صفاً کانهم بنیان مرصوص. بار الها! طاعت و بندگی را فقط شایسته تو میدانم، این فرمانبرداری از بندگان صالح و شایستهات بر میآید، نه از عهده هر مخلوقی، بهترین نوع طاعت از جانب انبیا و اولیای تو و درجات پایینتر آن توسط متقین، مؤمنین و مخلصین درگاهت و قصور و نافرمانی از این بنده بیمقدار و این امت راستین خاتمالنبیین و شیعه مذهب حقّه جعفری است که راه سعادت...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد سيد مهدي افسر »
بسم الله الرحمن الرحیم ان الله یحب الذین یقاتلون فی سبیله صفاً کانهم بنیان مرصوص. بار الها! طاعت و بندگی را فقط شایسته تو میدانم، این فرمانبرداری از بندگان صالح و شایستهات بر میآید، نه از عهده هر مخلوقی، بهترین نوع طاعت از جانب انبیا و اولیای تو و درجات پایینتر آن توسط متقین، مؤمنین و مخلصین درگاهت و قصور و نافرمانی از این بنده بیمقدار و این امت راستین خاتمالنبیین و شیعه مذهب حقّه جعفری است که راه سعادت...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید سید عبدالرسول معصومی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
سیدعبدالرسول، از قبیله افلاکیان بود که چند روزی را در قفس تنگ خاکی در میهمانی به سر میبرد. آنگاهکه ندای «ارجعی» را شنید، از قفس تن رهید و راه آسمان را در پیش گرفت. به پروازی دست زد که فرودش در وادی «عند ربهم یرزقون» بود و حاصل آن، وصل زیبای یار که در انتظارش به سر میبرد. سید، از سلاله پاک رسول مکرم اسلام که سلام و درود خدا بر او باد، بود. از سلاله بهترین انسانها...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
سیدعبدالرسول، از قبیله افلاکیان بود که چند روزی را در قفس تنگ خاکی در میهمانی به سر میبرد. آنگاهکه ندای «ارجعی» را شنید، از قفس تن رهید و راه آسمان را در پیش گرفت. به پروازی دست زد که فرودش در وادی «عند ربهم یرزقون» بود و حاصل آن، وصل زیبای یار که در انتظارش به سر میبرد. سید، از سلاله پاک رسول مکرم اسلام که سلام و درود خدا بر او باد، بود. از سلاله بهترین انسانها...
حال و هوای معنوی عملیات فتح المبین
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات فتح المبين »
برادرانی که در این عملیات حضور یافته بودند با حالی معنوی در مراسمهای نماز جماعت، دعای توسل و کمیل، شرکت میکردند. در شب عملیات معلم شهید مجید محمدزاده که در مرحله اول عملیات به شهادت رسید، سایر هم رزمان را قوت قلب می داد و با آنها شوخی و مزاح میکرد، یکی از نقاط قوت این عملیات حضور سردار رشید اسلام و سید الشهدای گردان کمیل، مرحوم حجه السلام والمسلمین سید عبد الرسول معصومی بود که مرتبا" برنامههای...
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات فتح المبين »
برادرانی که در این عملیات حضور یافته بودند با حالی معنوی در مراسمهای نماز جماعت، دعای توسل و کمیل، شرکت میکردند. در شب عملیات معلم شهید مجید محمدزاده که در مرحله اول عملیات به شهادت رسید، سایر هم رزمان را قوت قلب می داد و با آنها شوخی و مزاح میکرد، یکی از نقاط قوت این عملیات حضور سردار رشید اسلام و سید الشهدای گردان کمیل، مرحوم حجه السلام والمسلمین سید عبد الرسول معصومی بود که مرتبا" برنامههای...
-داستان بابای مهدی
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » پدافندها »
از لحاظ رابطه عاطفی بین بچههای گردان کمیل و سردار شهید علی اصغر سرافراز، حاج آقا بنایی میگوید: رزمندهای در گردان کمیل بود که به او بابای مهدی می گفتند. به تازگی بچهای خداوند به او داده بود و اسمش را مهدی گذاشته بود. او خیلی به علی اصغر علاقه داشت. قبل از عملیات والفجر هشت من سراغ علی اصغر سرافراز و بچههای گردان کمیل رفتم. آنجا نشسته بودیم، شهید علی اصغر مرتب با بابای مهدی شوخی میکرد...
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » پدافندها »
از لحاظ رابطه عاطفی بین بچههای گردان کمیل و سردار شهید علی اصغر سرافراز، حاج آقا بنایی میگوید: رزمندهای در گردان کمیل بود که به او بابای مهدی می گفتند. به تازگی بچهای خداوند به او داده بود و اسمش را مهدی گذاشته بود. او خیلی به علی اصغر علاقه داشت. قبل از عملیات والفجر هشت من سراغ علی اصغر سرافراز و بچههای گردان کمیل رفتم. آنجا نشسته بودیم، شهید علی اصغر مرتب با بابای مهدی شوخی میکرد...
حال و هوای معنوی بچه ها در عملیات والفجر یک
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر يک »
آقای حسن مروی حال و هوای معنوی بچهها در شب عملیات را چنین توصیف مینماید: قبل از شروع عملیات، حالت روحانی قشنگی در فضای کانال مادر ایجاد شده بود. هر کسی در گوشهای با خدای خود خلوت کرده و اوقاتش را با گریه و استغفار سپری میکرد. گروهی خالصانه از خدا میخواستند تا لذت شربت شهادت را به آنها بچشاند و گروهی برای حلال بودی به سراغ همرزمان خود رفته و با آنها به درددل میپرداختند. شهید ...
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر يک »
آقای حسن مروی حال و هوای معنوی بچهها در شب عملیات را چنین توصیف مینماید: قبل از شروع عملیات، حالت روحانی قشنگی در فضای کانال مادر ایجاد شده بود. هر کسی در گوشهای با خدای خود خلوت کرده و اوقاتش را با گریه و استغفار سپری میکرد. گروهی خالصانه از خدا میخواستند تا لذت شربت شهادت را به آنها بچشاند و گروهی برای حلال بودی به سراغ همرزمان خود رفته و با آنها به درددل میپرداختند. شهید ...
شهدا سال 65 -زندگینامه شهید عیدی محمد شکوهی قرائی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
این بار به نظاره قلم مینشینیم و مینگریم تا از شقایقی بنویسد که از تبار عشق و حماسه بود. سینه سوختهاش از داغ عشق جز به شراب ناب شهادت التیام نمییافت. رفت تا آرامش را در سایه سعادت ابدی پیدا کند و چنان شد که میخواست. عیدیمحمد از غیور مردان طایفه قرایی، سال ۱۳۲۷ میان خانوادهای مذهبی و متدین، در محله کیان شهرستان نیریز، روز عید باشکوه مسلمانان دیده به جهان گشود. نام زیبای «عیدیمحمد» را بهموجب ارادت...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
این بار به نظاره قلم مینشینیم و مینگریم تا از شقایقی بنویسد که از تبار عشق و حماسه بود. سینه سوختهاش از داغ عشق جز به شراب ناب شهادت التیام نمییافت. رفت تا آرامش را در سایه سعادت ابدی پیدا کند و چنان شد که میخواست. عیدیمحمد از غیور مردان طایفه قرایی، سال ۱۳۲۷ میان خانوادهای مذهبی و متدین، در محله کیان شهرستان نیریز، روز عید باشکوه مسلمانان دیده به جهان گشود. نام زیبای «عیدیمحمد» را بهموجب ارادت...
گیر کردن استخوان درگلو
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
زمانیکه گردان کمیل در پایگاه پنجم شکاری مستقر بود. یک شب شام یخنی بود. با عده ای از بچههای گردان از جمله شهید علی طاهری سر سفره در حال صرف شام بودیم. در همین بین دیدیم که شهید علی طاهری با اشاره میگوید: که استخوان در گلویش گیر کرده است. هر چه به پشت او زدیم، استخوان بیرون نیامد. ناچار او را به اورژانس بردیم. اورژانس هم نتوانست کاری انجام دهد و دکترا گفتند: باید به اهواز اعزامش...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
زمانیکه گردان کمیل در پایگاه پنجم شکاری مستقر بود. یک شب شام یخنی بود. با عده ای از بچههای گردان از جمله شهید علی طاهری سر سفره در حال صرف شام بودیم. در همین بین دیدیم که شهید علی طاهری با اشاره میگوید: که استخوان در گلویش گیر کرده است. هر چه به پشت او زدیم، استخوان بیرون نیامد. ناچار او را به اورژانس بردیم. اورژانس هم نتوانست کاری انجام دهد و دکترا گفتند: باید به اهواز اعزامش...
شهدا سال 65 -وصیتنامه شهید غلامرضا علیزاده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد غلامرضا عليزاده »
بسم الله الرحمن الرحیم و قاتلوهم حتی لا تکون فتنه و یکون دین لله بنام خدایی که حضرت محمد(ص) بنده اوست که چند تار عنکبوت تا مرگ فاصله نداشت. به نام خدایی که حضرت ابراهیم بنده اوست که او را در آتش نگه داشت. به نام خدایی که ما را از گِل خلق کرد و از روح خود درون ما دمید. درود و سلام بر محضر اولیای دین و شهدای عزیز اسلام و راهیان کربلای حسین(ع) که راه چگونه زیستن...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد غلامرضا عليزاده »
بسم الله الرحمن الرحیم و قاتلوهم حتی لا تکون فتنه و یکون دین لله بنام خدایی که حضرت محمد(ص) بنده اوست که چند تار عنکبوت تا مرگ فاصله نداشت. به نام خدایی که حضرت ابراهیم بنده اوست که او را در آتش نگه داشت. به نام خدایی که ما را از گِل خلق کرد و از روح خود درون ما دمید. درود و سلام بر محضر اولیای دین و شهدای عزیز اسلام و راهیان کربلای حسین(ع) که راه چگونه زیستن...